بگذار که با بوی تو آرام بگیرم
از پنجره ی روی لبت کام بگیرم
بگذار در این لحظه که لبریز تو هستم
با باز دمی از نفست وام بگیرم
مانند غزل داغ ترین واژه ی خود را
از ساده ترین بوسه ی لبهام بگیرم
من منتظرم تا تو از این کوچه بیایی
تا زیر قدم های تو ایهام بگیرم
این بار دلم را به خودم پس نفرستید
تا قلب هوایی شده را رام بگیرم
من آمده ام تا لب این پنجره امشب
یک بوسه ی داغ از تو سرانجام بگیرم
اسماعیل زارع
نظرات شما عزیزان:
|